یارا افـزون تـر از جـانـم تـرا من دوست میـدارم
قسـم بر دین و ایمـانم ترا من دوسـت میدارم
بــه شــام هـجــر بــودی آرزوی ایـن دل ویـران
امـیـد شـام هـجـرانـم تـرا مـن دوست میـدارم
درخـت زنـدگانـی زرد و زار اسـت بـی وجود تو
بیـا ای سـرو بستـانم تـرا مـن دوست میدارم
مـن بـیـمار عشـق را کـس عـلاج درد نتــوانـد
بیـا ای درد و درمانـم تـرا مـن دوسـت میـدارم
دو چشمم تار میگردد اگر باشی تو از من دور
فـروغ هر دو چشـمانم ترا من دوست میـدارم
بــده لـب را تـکـانـی و مـرا در انتــظـار نـــگـذار
فقط یکـبار بگـو جـانم تـرا مـن دوست میـدارم
لبانت ساغر عشق و لبالب از می سرخ است
بکـن لطفـی بده جامـم تـرا مـن دوست میـدارم
:: بازدید از این مطلب : 217
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0