مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري
نوشته شده توسط : خالد پنجشيري


مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري


الهي چه ياد کنم که خود همه يادم ـ من خرمن نشان خود فرا باد دادم ياد کردن کسب است و فراموش نکردن زندگاني زندگاني وراء دو گيتي است و کسب چنانکه داني ـ

الهي يک چند به کسب تو ورزيدم باز يکچندي بياد خود ترا نازيدم ديده بر تو آمد با نظاره پردازيدم ـ اکنون که ياد بشناختم خاموشي گزيدم چون من کيست که اين مرتبت را سزيدم ـ فرياد از ياد بي اندازه و ديدار بهنگام و زآشنائي بنشان و زدوستي به پيغام ـ

خداونـــــدا کار آنکس کند که تواند و عطا آنکس بخشد که دارد پس رهي چه دارد و چه تواند چون توانائي تو کرا توانست ؟ و در ثنا تو کرا زبانست؟ و بي مهر تو کرا سر در جانست؟ چه غم دارد او که تو را دارد؟ کرا شايد او که ترا نشايد؟ آزاد آن نفس که بياد تو يازان و آباد و آن دل که به مهر تو نازان ـ و شاد آنکس که با تو در پيمان از غير جدا شدن سر ميدانست کار آن دارد که با تو در پيمانست ـ

الهي اگر از دنيا نصيبي است به بيگانگان دادم و اگر از عقبي مرا ذخيره يي است به مومنان دادم ـ در دنيا مرا ياد تو بس و در عقبا مرا ديدار تو بس دنيا و عقبا دو متاعند بهايي و ديد نقديست عطائي ـ قومي بينم باين جهان از و مشغول قومي از هر دو جهان بوي مشغول گوش فرا داشته که تا نسيم سعادت از جانب قربت کي دمد؟ و آفتاب وصلت از برخ عنايت که تابد؟ بزبان بيخودي و به حکم آرزومندي ميزارند و ميگويند ـ


بسيار خوشحال شدم ازين که به اين دياري ما سرزده ايد اميدوارم دست خالي برنگردي جوان و اي مرد هنر و فرهنگ برايتان آرزوي موفقيت بشتر از خداوند منان ميطلبم و دعاگوي ما هم باشيد
مواظبي عمل خوديتان باشيد و گر نه پشيمان ميشويد که برگشتي ندارد. متشکرم خالد پنجشيري برادري شما

 





:: بازدید از این مطلب : 191
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 28 / 6 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: